بیست و یکمین از خانان ازبک خیوه است که تا 1153 هجری قمری امارت داشته است، نام رودی است که نوث قصبۀ ناحیت ایلاق به ماوراءالنهر بر لب اونهاده است. (حدود العالم)
بیست و یکمین از خانان ازبک خیوه است که تا 1153 هجری قمری امارت داشته است، نام رودی است که نوث قصبۀ ناحیت ایلاق به ماوراءالنهر بر لب اونهاده است. (حدود العالم)
رنگرزی. شغل نیل گر. عمل نیلگر، کنایه از رویانیدن سبزه. (از فرهنگ فارسی معین). - نیل گری کردن، کنایه از سبزه رویانیدن باشد. (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج) : مدتی از نیل خم آسمان نیلگری کرد (آدم) به هندوستان. نظامی
رنگرزی. شغل نیل گر. عمل نیلگر، کنایه از رویانیدن سبزه. (از فرهنگ فارسی معین). - نیل گری کردن، کنایه از سبزه رویانیدن باشد. (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج) : مدتی از نیل خم آسمان نیلگری کرد (آدم) به هندوستان. نظامی
دهی است از دهستان هنام و بسطام بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. دارای 180 تن سکنه. آب آن از چشمه ها. محصول آنجا غلات، حبوبات، لبنیات و پشم می باشد. شغل اهالی زراعت و گله داری است. سکنه اش از طایفۀ حسنوند بوده و زمستان رابه قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان هنام و بسطام بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. دارای 180 تن سکنه. آب آن از چشمه ها. محصول آنجا غلات، حبوبات، لبنیات و پشم می باشد. شغل اهالی زراعت و گله داری است. سکنه اش از طایفۀ حسنوند بوده و زمستان رابه قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
شریر. مفسد. ظالم. (آنندراج). و رجوع به اهل شود، زن. (شرح قران السعدین از آنندراج) : کرده زنخ شان ز محاسن کنار اهل زنخ راز محاسن چه کار. امیرخسرو (از آنندراج)
شریر. مفسد. ظالم. (آنندراج). و رجوع به اهل شود، زن. (شرح قران السعدین از آنندراج) : کرده زنخ شان ز محاسن کنار اهل زنخ راز محاسن چه کار. امیرخسرو (از آنندراج)
این جهانی. دنیوی. مقابل آن سری: هر ذلیلی که حق عزیز کند آن عزیزیش این سری منگر. خاقانی. ، تباه و ضایع نمودن کرم چیزی را. (آنندراج). بید زدن و بید خوردن و ضایع شدن از بیدخوردگی. (اشتینگاس) (ناظم الاطباء) ، برانگیختن. (از آنندراج) ، پریشان نمودن. (از آنندراج) ، بخشم درآوردن، آزردن، زخم کردن و مجروح نمودن، شکافته شدن. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
این جهانی. دنیوی. مقابل آن سری: هر ذلیلی که حق عزیز کند آن عزیزیش این سری منگر. خاقانی. ، تباه و ضایع نمودن کرم چیزی را. (آنندراج). بید زدن و بید خوردن و ضایع شدن از بیدخوردگی. (اشتینگاس) (ناظم الاطباء) ، برانگیختن. (از آنندراج) ، پریشان نمودن. (از آنندراج) ، بخشم درآوردن، آزردن، زخم کردن و مجروح نمودن، شکافته شدن. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
ابوالحسن علی بن محمد بن حسین رباطی. در حدود 660 ه. ق. در شهر رباط تازه متولد شده و در سال 730 یا 731 یا 733 در همان شهر درگذشته است. کتاب او موسوم به الدرراللوامع در قراآت مانند اجرومیۀ نحو ابن آجروم بین مسلمین شمال افریقیه متداول است
ابوالحسن علی بن محمد بن حسین رباطی. در حدود 660 هَ. ق. در شهر رباط تازه متولد شده و در سال 730 یا 731 یا 733 در همان شهر درگذشته است. کتاب او موسوم به الدرراللوامع در قراآت مانند اجرومیۀ نحو ابن آجروم بین مسلمین شمال افریقیه متداول است
عبارت ازگرجستان امروزه بوده و قسمتی از سرحد شمالی ساتراپی ارمنستان را تشکیل میداده. کشوری قدیم در آسیای پیشین در جنوب قفقاز. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ایران باستان ج 1 ص 98، 293، 875 و ج 2 صص 1456- 1457 و ج 3 ص 1971 و صص 2271- 2401 و 2436- 2478 و 2491- 2492 و 2620- 2640 و ایران در زمان ساسانیان شود نام قدیم کشور اسپانیا.
عبارت ازگرجستان امروزه بوده و قسمتی از سرحد شمالی ساتراپی ارمنستان را تشکیل میداده. کشوری قدیم در آسیای پیشین در جنوب قفقاز. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ایران باستان ج 1 ص 98، 293، 875 و ج 2 صص 1456- 1457 و ج 3 ص 1971 و صص 2271- 2401 و 2436- 2478 و 2491- 2492 و 2620- 2640 و ایران در زمان ساسانیان شود نام قدیم کشور اسپانیا.